خاطرهای فراموش، یه قاب عکس خالی
پشت غبار اندوه، تبسمی خیالی
چیزی ازم نمونده، جز یه نگاه ساده
یه آسمون شرجی، یه بغض بی اراده
تنها امیدم اما، بودن و موندن توست
چراغ کلبه من، حضور روشن توست
با اون نگاه گرمت، پنجرهها رو وا کن
از توی تاریکیها، بازم منو صدا کن
بذار یه قاب خالی، جون بگیره دوباره
شبای سوت و کورم، پر بشه از
ستاره
تو نازنینترینی، تو لحظههای تردید
چشات یه چشمه مهتاب، نگات هزارتا خورشید
سهیل محمودی